English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3883 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aloft U در بالاترین نقطهء کشتی
gangplanks U سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
gangplank U سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
deck house U اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
deck load U وسایل روی پل کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
razee U کشتی ای که عرشه بالای انرابرداشته باشندکه کوتاه شود
round house U بازداشت گاه اطاق عقبی درعرشه بالای کشتی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
bunker fuel U سوخت یا گازوییلی که به مصرف خود کشتی می رسد
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
stage U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages U سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
inbound traffic U مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
holdees U پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
vessels U کشتی
wrestling U کشتی
by water U با کشتی
collier U کشتی
ships U کشتی
argo U کشتی
vessel U کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
on board a ship U در کشتی
carinae U کشتی
ark U کشتی
afloat U در کشتی
on the sea U در کشتی
board U کشتی
boarded U کشتی
deck U پل کشتی
flat U پل کشتی
flattest U پل کشتی
aft U در پس کشتی
decked U پل کشتی
decks U پل کشتی
on shipboard U در کشتی
carina U کشتی
bilge U اب ته کشتی
hulks U کشتی
catch U کشتی کج
foreship U سر کشتی
ship کشتی
bottom U کشتی
puppis U کشتی دم
sail ho! U کشتی !کشتی !
hulk U کشتی
ship haven U یک کش کشتی
bottoms U کشتی
on the water U در کشتی
war ship U کشتی جنگی
singlisticker U کشتی یک دگله
bige water U گنداب کشتی
shipside U کنار کشتی
shipwright U کشتی ساز
war vessel U کشتی جنگی
rhumb line U خط انحراف کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
deck plan U افق پل کشتی
cutwater U دماغه کشتی
deck gang U ملوان پل کشتی
freight U کرایه کشتی
deck seamanship U ملوان پل کشتی
cuddy U اطاقک کشتی
deadman U مهاربند کشتی
deck plan U صفحه پل کشتی
afterdeck U عقب کشتی
sister ship U کشتی همسان
doutful category U کشتی مشکوک
tugged U کشتی یدک کش
tugging U کشتی یدک کش
tugs U کشتی یدک کش
dash U کشتی تهاجمی
dashed U کشتی تهاجمی
dashes U کشتی تهاجمی
ferry boat U کشتی گذاره
dockyards U تعمیرگاه کشتی
carrying vessel U کشتی باربری
dockyard U تعمیرگاه کشتی
tug U کشتی یدک کش
flag ship U کشتی پیشرو
wrecked U کشتی شکسته
aerographer U هواشناسی کشتی
affreightment U اجاره کشتی
dredger U کشتی لایروب
dredgers U کشتی لایروب
fire ship U کشتی اتش زن
tanker U کشتی نفت کش
tankers U کشتی نفت کش
hold U انبار کشتی
holds U انبار کشتی
amidships U درمیان کشتی
steam boat U کشتی بخار
aport U بطرف چپ کشتی
argosy U کشتی بزرگ
steamer U کشتی بخار
steamers U کشتی بخار
argosy U کشتی تجاری
battleship U کشتی جنگی
at the fore U در جلوی کشتی
auxiliary ship U کشتی تدارکاتی
amid ships U درمیان کشتی
anchor U لنگر کشتی .
anchoring U لنگر کشتی .
exs U تحویل از کشتی
steamship U کشتی بخاری
privateer U کشتی مسلح
steamship U کشتی بخار
alee U پناهگاه کشتی
propeller U پروانه کشتی
steamboat U کشتی بخار
steam ship U کشتی بخار
air ship U کشتی هوایی
sister ship U کشتی خواهر
caboose U اشپزخانه کشتی
wrestled U کشتی کشمکش
wrestled U کشتی گرفتن
wrestle U کشتی کشمکش
wrestle U کشتی گرفتن
ship handling U مانور با کشتی
ship's master U افسرارشد کشتی
cargo boat U کشتی بارکش
cargo boat U کشتی باری
ship papers U اسناد کشتی
wrestles U کشتی گرفتن
wrestles U کشتی کشمکش
shipboard U کنار کشتی
coal whipper U زغال کش کشتی
ship building U کشتی سازی
disembarks U از کشتی در اوردن
disembarks U از کشتی دراوردن
disembarking U از کشتی در اوردن
disembarking U از کشتی دراوردن
disembarked U از کشتی در اوردن
disembarked U از کشتی دراوردن
disembark U از کشتی در اوردن
disembark U از کشتی دراوردن
shipboard U پهلوی کشتی
land U به گل نشستن کشتی
cargo liner U کشتی باری
carina U کشتی حمال
catch as catch can U کشتی ازاد
castway U کشتی شکسته
skipper U ناخدای کشتی
skippered U ناخدای کشتی
skippering U ناخدای کشتی
skippers U ناخدای کشتی
fireman U اتشکار کشتی
firemen U اتشکار کشتی
smokestack U دودکش کشتی
smokestacks U دودکش کشتی
prow U دماغه کشتی
crew U خدمه کشتی
caulker U درزگیر کشتی
cargo ship U کشتی باری
ship propeller U پروانه کشتی
ship safety U سلامت کشتی
crews U کارکنان کشتی
adversaries U حریف کشتی
Recent search history Forum search
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1 moves up the range
1filter-based devices
2high dimentional task solution space
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1مصرف تستوسترون
0اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com